قرار بود از خودم بنویسم چادر بهونه بود !
از خاطراتم
بگذارید از اینجا شروع کنم از اولین روزی که چادرسرم کردم.
دقیقا یادمه کلاس اول دبستان بودم به خاطر تشویق سر صف و کارت امتیاز پام و کردم توی یه کفش که مامان
من چادر می خوام!
مامانم هم بعد از کلی نصیحت بالاخره تسلیم شد
دقیق یادمه که تمام دوران ابتدایی رو مامانم بیشتر اوقات با نصیحت و این که برات زوده هنوز ، چادرو از سر من در بیاره ولی نشد!
دوران راهنمایی این من بودم که نمی خواستم چادر بپوشم و مامانم به من می گفت چادر بپوش!
حالا جا هامون عوض شده بود!
دلیلش رو درک نکردم
دبیرستان که رفتم توی موقعیتی قرار گرفتم که مجبور شدم بعضی اوقات چادرم و در بیارم
اون موقع فهمیدم که چرا باید چادر بپوشم
دیگه تمام دبیرستان دوست داشتم چادر بزنم و با دلیل محکم نه به خاطر کارت امتیاز!
اما قضیه گذشت تا به دانشگاه رسیدیم ....
اینجا فکر می کنم دیگه چادر بیشتر به جای حجاب یه نماده یه نماد برای ارزش انسان همین!